بعد از آنکه رسول در مسجد بنی سالم بن عوف نماز جمعه را اقامه کردند، تشریف آوردند در راس مدینه و مسجد پیغمبر اکرم مبنا گذاری شد.
علامه مجلسی در جلد دوم کتاب حيوة القلوب میفرماید: «[حضرت] از قبا به سوی خویشان بنی تندرست بن عوف انتقال نمود در روز جمعه وقت طلوع آفتاب امیرالمؤمنین با آن حضرت بود و مسجدی برای او خط کشید و قبله اش را نصب کرد و در آن مسجد با او نماز جمعه تشریفات ترحیم مشهد را دو رکعت ادا نمود و دو خطبه خواند و در همانروز درون پس از نقطه نهایی نماز جمعه حضرت رسول اکرم سوار بر ناقه خود و یاور با حضرت علی (ع) – که همواره با او بودند- به مدینه داخل شدند، به هر قوم و قبیله از قبایل که می رسیدند اهل قبیله از او استقبال می کردند و استدعا می کردند که نزد او توقف نماید و آن حضرت می فرمود، طرز ناقه را بگشایید که آن از جانب معبود عالمیان مامور میباشد.
به هر کجا که معبود آن را مامور ساخته خواهد رفت حضرت مهار ناقه را رها کرده و ناقه خود می رفت و از در میان قبایل بنی بیاضه، بنی ساعده، بنی حارث، بنی خرج و بنی ساعدی بن نجار گذشت و در محله بنی صاحب و مالک بن تجار در قطعه زمینی که یکسری درخت خرما داشت و متعلق بود به دو نوپا یتیم از این قوم و قبیله، زانو زد و خوابید، حضرت نیر از ناقه فرود آمد و ابوایوب انصاری که خانه اش در آن موضع بود، بار مهاجرت پیامبر پروردگار را به خانه خود توفیق. بنای مسجد مدينه حضرت فرستاده اکرم(ص) یک سری گاه در خانه ابوایوب نماز میکرد با اصحاب خود.
پس به اسعد بن زراره اذعان کرد این می را برای من خریداری نما، چون اسعد با یتیمان سخن ذکر کرد، او گفتند این زمین از آن حضرت میباشد و ما ارزش میخواهیم، رسول معبود فرمود که من سوای قیمت راضی نمیشوم، پس نبی خدا به ده اشرفی آن زمین را خریداری کردند و فرمودند که در آن زمین خشت زدند و اساسش را به ته بردند و از سنگ برآوردند و صحابه را فرمان فرمود که از حره مدینه سنگ آوردند و خود با او رفاقت مینمود در سنگ کشیدن، چون اساسش را براوردند و به زمین رسانیدند، از خشت بنا کردند.
بعد از آنکه رسول در مسجد بنی سالم بن عوف نماز جمعه را اقامه کردند، تشریف آوردند در راس مدینه و مسجد پیغمبر اکرم مبنا گذاری شد.
علامه مجلسی در جلد دوم کتاب حيوة القلوب میفرماید: «[حضرت] از قبا به سوی خویشان بنی تندرست بن عوف انتقال نمود در روز جمعه وقت طلوع آفتاب امیرالمؤمنین با آن حضرت بود و مسجدی برای او خط کشید و قبله اش را نصب کرد و در آن مسجد با او نماز جمعه تشریفات ترحیم مشهد را دو رکعت ادا نمود و دو خطبه خواند و در همانروز درون پس از نقطه نهایی نماز جمعه حضرت رسول اکرم سوار بر ناقه خود و یاور با حضرت علی (ع) – که همواره با او بودند- به مدینه داخل شدند، به هر قوم و قبیله از قبایل که می رسیدند اهل قبیله از او استقبال می کردند و استدعا می کردند که نزد او توقف نماید و آن حضرت می فرمود، طرز ناقه را بگشایید که آن از جانب معبود عالمیان مامور میباشد.
به هر کجا که معبود آن را مامور ساخته خواهد رفت حضرت مهار ناقه را رها کرده و ناقه خود می رفت و از در میان قبایل بنی بیاضه، بنی ساعده، بنی حارث، بنی خرج و بنی ساعدی بن نجار گذشت و در محله بنی صاحب و مالک بن تجار در قطعه زمینی که یکسری درخت خرما داشت و متعلق بود به دو نوپا یتیم از این قوم و قبیله، زانو زد و خوابید، حضرت نیر از ناقه فرود آمد و ابوایوب انصاری که خانه اش در آن موضع بود، بار مهاجرت پیامبر پروردگار را به خانه خود توفیق. بنای مسجد مدينه حضرت فرستاده اکرم(ص) یک سری گاه در خانه ابوایوب نماز میکرد با اصحاب خود.
پس به اسعد بن زراره اذعان کرد این می را برای من خریداری نما، چون اسعد با یتیمان سخن ذکر کرد، او گفتند این زمین از آن حضرت میباشد و ما ارزش میخواهیم، رسول معبود فرمود که من سوای قیمت راضی نمیشوم، پس نبی خدا به ده اشرفی آن زمین را خریداری کردند و فرمودند که در آن زمین خشت زدند و اساسش را به ته بردند و از سنگ برآوردند و صحابه را فرمان فرمود که از حره مدینه سنگ آوردند و خود با او رفاقت مینمود در سنگ کشیدن، چون اساسش را براوردند و به زمین رسانیدند، از خشت بنا کردند.